پرنسس تاریکی
خوشبختی همان لحظه ایست که احساس می کنی خدا کنارت نشسته و تو به احترامش از گناه فاصله می گیری.
چه خوش خیال بودم ...
نظرات شما عزیزان:
که همیشه فکر می کردم در قلب تو محکومم ... به حبس ابد !!!!!
به یکباره جا خوردم ...
وقتی زندانبان به یکباره بر سرم فریاد زد ...
هی ...
تو ...
آزادی ...!
و صدای گام های غریبه ای که به سلول من می آمد ... !!!
مهدی
ساعت20:57---14 شهريور 1391
عزیزم مثل همیشه بیستی